تعدیل خواستههای فرزندان
ما باید هماهنگی میان اعضای خانواده را براساس تشریک مساعی و احساس یگانگی میان آنان ایجاد کنیم. عضو خانواده بودن، مانند این است که عضو تیم باشیم. ما به منزله اعضای یک تیم، جملگی طوری رفتار میکنیم که گویی به الگوهایی از تیم خود پاسخ می دهیم.
یکی دیگر از بسترهای مناسب ارتباط والدین و فرزندان، تعدیل خواسته ها و انتظارات است. از آفتهایی که هر خانواده ای را تهدید می کند، رشد خواسته ها و انتظارات فرزندان یا والدین است، به گونه ای که این قبیل توقعات به مرزی غیرمنطقی می رسد و با مطرح شدن آنها، آرامش زندگی به هم می ریزد. جوانترها از این جنبه، بیشتر آسیب می بینند، چراکه مرز منطقی و غیرمنطقی بودن انتظاراتشان از یکدیگر مشخص نیست و احساساتشان در این رهگذر، جریحه دار می شود. بحران در زندگی، زمانی فرا میرسد که انتظارات غیرمنطقی و تأمین نشده، بر هم انباشته و سبب می شود که مقاومت فرزندان در برابر مسئولیتشان، به تدریج کمتر شود و در لحظه ای غیر قابل پیش بینی، ناامیدی و بینشاطی بر آنها حاکم شود.
تقویت احساس یگانگی
ما باید هماهنگی میان اعضای خانواده را براساس تشریک مساعی و احساس یگانگی میان آنان ایجاد کنیم. عضو خانواده بودن، مانند این است که عضو تیم باشیم. ما به منزله اعضای یک تیم، جملگی طوری رفتار میکنیم که گویی به الگوهایی از تیم خود پاسخ می دهیم. این رفتار، همان تشریک مساعی است. مناسب است که والدین، این حس را در میان فرزندان تقویت کنند تا آنان قوانین را در جهت امتیازات خود ببینند. اینجا روش الگویی والدین، از خودگذشتگی و ناوابستگی آنان به امتیازات فردی خویش، و دوری از خودخواهی، بسیار تأثیرگذار است. احساس مشارکت و خود را سهیم کردن در کارهای چندنفره، نشانه ارتباطی است که میان آنان وجود دارد. با ارتباط مثبت و دلخواه میان آنان، انگیزه ای پدید می آید که نمادی از رضایتمندی است. تشریک مساعی به ما کمک می کند محبت به یکدیگر را آشکار سازیم. تشریک مساعی، راهی برای نشان دادن دلبستگی و احساس تعهد به زندگی جمعی است. کسی که نمی خواهد نمادی از داخواهی را به دیگران نشان دهد تا دیگران احساس نکنند که او از زندگی رضایت دارد، هیچگاه به سمت تشریک مساعی رو نمی آورد؛ چون دلیلی ندارد تا با آنان همراهی کند. چنین افرادی، چنانچه موافقتی را با اعضای دیگر خانواده اظهار کنند، بیشک موافقتی لفظی و بی محتواست و این عضو اصلا رفتارش را تغییر نمی دهد.
چنانچه این زمینه سازیها، تقویتها و تبیین ها، سبب بروز رفتارهای مثبت فرزندان شد و آنها به مسیر صحیح قدم گذاشتند، والدین به خواسته خویش رسیده اند، بدون اینکه نیروی فوق العاده ای مصرف کنند. اما همیشه این نتیجه به دست نمی آید. گاه لازم است والدین انرژی بیشتری مصرف، و از روش هایی استفاده کنند که دارای حالت پذیرش رفتار فرزند است، گرچه پدر و مادر آن رفتار را صحیح نمیدانند.
از دوران های پیش از تاریخ، انسانها با استفاده از «گریز» یا «ستیز»، با چالش ها و تهدیدها مواجه می شدند. واکنش گریز یا ستیز، برای بشر اولیه بسیار مؤثر بوده است؛ زیرا انطباقی ترین پاسخ به انواع خطرهایی بوده که انسان با آنها روبه رو می شده است. امروزه، از کارایی این پاسخ تاحدود بسیاری کاسته شده است؛ زیرا چالشها و فشارهایی که ما با آن مواجه هستیم، اغلب روان شناختی است. پاسخ گریز یا ستیز، برای تهدیدهایی مناسب است که میتوان از این طریق با آنها مبارزه کرد و به نتیجه رسید. وقتی به حیوانات نگاه می کنیم، می بینیم برای آنها در مواقعی چارهای جز این نیست که بستیزند یا بگریزند و راه سومی وجود ندارد. اگر می خواهند شکار نشوند، تنها از همین روش می توانند استفاده کنند. اما بشر امروزی برای مقابله با آلودگی هوا، گرفتار شدن در ترافیک، یا تعارضها با دیگران که گریزناپذیر است، نمی تواند از این روش بهره گیرد. هر چه باشد، ما به طور طبیعی، اجتماعی آفریده شده ایم و باید به لوازم آن پایبند باشیم. پاسخ مناسب به این وضعیت، خودآرام سازی است.
چنانچه این زمینه سازیها، تقویتها و تبیین ها، سبب بروز رفتارهای مثبت فرزندان شد و آنها به مسیر صحیح قدم گذاشتند، والدین به خواسته خویش رسیده اند، بدون اینکه نیروی فوق العاده ای مصرف کنند. اما همیشه این نتیجه به دست نمی آید. گاه لازم است والدین انرژی بیشتری مصرف، و از روش هایی استفاده کنند که دارای حالت پذیرش رفتار فرزند است، گرچه پدر و مادر آن رفتار را صحیح نمیدانند.
خود آرام سازی
معنای خود آرام سازی این نیست که لزوما هیچ گونه احساس خشمی وجود نداشته باشد، بلکه حتی گاه اظهار خشم زمینه مناسب تری برای آرام سازی فراهم می کند. اگر احساس میکنید فریاد زدن یا عمل پرخاشگرانه به نفع شماست، این کار را انجام دهید، چرا؟ برای اینکه این برون ریزی، حالت انتخابی دارد. شما با سبک و سنگین کردن و با فکر کردن، این رفتار را انتخاب کرده اید. عمل پرخاشگرانه، درصورتی که نتیجه خشم کنترل نشده باشد، محکوم است و با فریاد زدن انتخابی، قابل مقایسه نیست. البته چنانچه انسان از راه دیگری غیر از فریاد انتخابی، بتواند خود را آرام سازد، بهتر است. در این قسمت به بخشی از روش هایی اشاره می کنیم که برای مواقعی قابل استفاده است که راهی برای گریز یا ستیز، وجود ندارد.
رفتار نظیر به نظیر
گاه باید به رفتار نظیر به نظیر رو آوریم. «رفتار نظیر به نظیر» در فرهنگ واژهها، به معنای چیزی به عوض چیزی» است و وصف کننده فرایند عمل متقابلی است که در روابط میان افراد رخ می دهد. رفتار نظیر به نظیر در خانواده، شامل توقعات هر شخص از دیگری، با توجه به قواعد ارتباط است. زندگی، تعاملی است میان والدین و فرزندان که هریک دارای نقش و انتظاری هستند. نقشها براساس حقوق هریک از آنها تجسم پیدا می کند و انتظارات بر اساس تکالیفی که بر دوش آنهاست، معنا می یابد. همه از این دو بعد، برخوردار هستند. این قاعده در طول زندگی در نوسان است. والدین و فرزندان، هریک مایل هستند که واضع برخی قواعد باشند؛ بنابراین، هر دو وارد یک معامله می شوند. اکنون باید درباره برخی از این معاملهها سخن بگویند. همیشه این گونه نیست که ما در رعایت قواعدی که دیگران وضع کرده اند، موفق باشیم. پس بیاییم حقوق و تکالیف خودمان را برای یکدیگر ساده کنیم. اگر جایی من حقی داشته ام و رعایت آن صورت نگرفته، او نیز جایی حقی داشته و مراعات نشده است و اگر در زمینهای او به تکلیف خود عمل نکرده است، من نیز گاه در انجام آن کوتاهی کرده ام. درست است که محدودیت های ما عین یکدیگر نیست، اما مشابه یکدیگر است. آنچه ما را آرام میسازد این است که واقع بینانه، همه جهان را ارزیابی کنیم. نباید حق خودمان را بزرگ و تکلیفمان را سبک، و بالعکس، حق دیگری را سبک و تکلیف او را بزرگ در نظر بگیریم. این روش، ما را از جنبه روانی آرام می سازد.
منبع: خانوادۀ موفق، علی حسین زاده، چاپ دوم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، کاشان 1391
تقویت احساس یگانگی
ما باید هماهنگی میان اعضای خانواده را براساس تشریک مساعی و احساس یگانگی میان آنان ایجاد کنیم. عضو خانواده بودن، مانند این است که عضو تیم باشیم. ما به منزله اعضای یک تیم، جملگی طوری رفتار میکنیم که گویی به الگوهایی از تیم خود پاسخ می دهیم. این رفتار، همان تشریک مساعی است. مناسب است که والدین، این حس را در میان فرزندان تقویت کنند تا آنان قوانین را در جهت امتیازات خود ببینند. اینجا روش الگویی والدین، از خودگذشتگی و ناوابستگی آنان به امتیازات فردی خویش، و دوری از خودخواهی، بسیار تأثیرگذار است. احساس مشارکت و خود را سهیم کردن در کارهای چندنفره، نشانه ارتباطی است که میان آنان وجود دارد. با ارتباط مثبت و دلخواه میان آنان، انگیزه ای پدید می آید که نمادی از رضایتمندی است. تشریک مساعی به ما کمک می کند محبت به یکدیگر را آشکار سازیم. تشریک مساعی، راهی برای نشان دادن دلبستگی و احساس تعهد به زندگی جمعی است. کسی که نمی خواهد نمادی از داخواهی را به دیگران نشان دهد تا دیگران احساس نکنند که او از زندگی رضایت دارد، هیچگاه به سمت تشریک مساعی رو نمی آورد؛ چون دلیلی ندارد تا با آنان همراهی کند. چنین افرادی، چنانچه موافقتی را با اعضای دیگر خانواده اظهار کنند، بیشک موافقتی لفظی و بی محتواست و این عضو اصلا رفتارش را تغییر نمی دهد.
چنانچه این زمینه سازیها، تقویتها و تبیین ها، سبب بروز رفتارهای مثبت فرزندان شد و آنها به مسیر صحیح قدم گذاشتند، والدین به خواسته خویش رسیده اند، بدون اینکه نیروی فوق العاده ای مصرف کنند. اما همیشه این نتیجه به دست نمی آید. گاه لازم است والدین انرژی بیشتری مصرف، و از روش هایی استفاده کنند که دارای حالت پذیرش رفتار فرزند است، گرچه پدر و مادر آن رفتار را صحیح نمیدانند.
از دوران های پیش از تاریخ، انسانها با استفاده از «گریز» یا «ستیز»، با چالش ها و تهدیدها مواجه می شدند. واکنش گریز یا ستیز، برای بشر اولیه بسیار مؤثر بوده است؛ زیرا انطباقی ترین پاسخ به انواع خطرهایی بوده که انسان با آنها روبه رو می شده است. امروزه، از کارایی این پاسخ تاحدود بسیاری کاسته شده است؛ زیرا چالشها و فشارهایی که ما با آن مواجه هستیم، اغلب روان شناختی است. پاسخ گریز یا ستیز، برای تهدیدهایی مناسب است که میتوان از این طریق با آنها مبارزه کرد و به نتیجه رسید. وقتی به حیوانات نگاه می کنیم، می بینیم برای آنها در مواقعی چارهای جز این نیست که بستیزند یا بگریزند و راه سومی وجود ندارد. اگر می خواهند شکار نشوند، تنها از همین روش می توانند استفاده کنند. اما بشر امروزی برای مقابله با آلودگی هوا، گرفتار شدن در ترافیک، یا تعارضها با دیگران که گریزناپذیر است، نمی تواند از این روش بهره گیرد. هر چه باشد، ما به طور طبیعی، اجتماعی آفریده شده ایم و باید به لوازم آن پایبند باشیم. پاسخ مناسب به این وضعیت، خودآرام سازی است.
چنانچه این زمینه سازیها، تقویتها و تبیین ها، سبب بروز رفتارهای مثبت فرزندان شد و آنها به مسیر صحیح قدم گذاشتند، والدین به خواسته خویش رسیده اند، بدون اینکه نیروی فوق العاده ای مصرف کنند. اما همیشه این نتیجه به دست نمی آید. گاه لازم است والدین انرژی بیشتری مصرف، و از روش هایی استفاده کنند که دارای حالت پذیرش رفتار فرزند است، گرچه پدر و مادر آن رفتار را صحیح نمیدانند.
خود آرام سازی
معنای خود آرام سازی این نیست که لزوما هیچ گونه احساس خشمی وجود نداشته باشد، بلکه حتی گاه اظهار خشم زمینه مناسب تری برای آرام سازی فراهم می کند. اگر احساس میکنید فریاد زدن یا عمل پرخاشگرانه به نفع شماست، این کار را انجام دهید، چرا؟ برای اینکه این برون ریزی، حالت انتخابی دارد. شما با سبک و سنگین کردن و با فکر کردن، این رفتار را انتخاب کرده اید. عمل پرخاشگرانه، درصورتی که نتیجه خشم کنترل نشده باشد، محکوم است و با فریاد زدن انتخابی، قابل مقایسه نیست. البته چنانچه انسان از راه دیگری غیر از فریاد انتخابی، بتواند خود را آرام سازد، بهتر است. در این قسمت به بخشی از روش هایی اشاره می کنیم که برای مواقعی قابل استفاده است که راهی برای گریز یا ستیز، وجود ندارد.
رفتار نظیر به نظیر
گاه باید به رفتار نظیر به نظیر رو آوریم. «رفتار نظیر به نظیر» در فرهنگ واژهها، به معنای چیزی به عوض چیزی» است و وصف کننده فرایند عمل متقابلی است که در روابط میان افراد رخ می دهد. رفتار نظیر به نظیر در خانواده، شامل توقعات هر شخص از دیگری، با توجه به قواعد ارتباط است. زندگی، تعاملی است میان والدین و فرزندان که هریک دارای نقش و انتظاری هستند. نقشها براساس حقوق هریک از آنها تجسم پیدا می کند و انتظارات بر اساس تکالیفی که بر دوش آنهاست، معنا می یابد. همه از این دو بعد، برخوردار هستند. این قاعده در طول زندگی در نوسان است. والدین و فرزندان، هریک مایل هستند که واضع برخی قواعد باشند؛ بنابراین، هر دو وارد یک معامله می شوند. اکنون باید درباره برخی از این معاملهها سخن بگویند. همیشه این گونه نیست که ما در رعایت قواعدی که دیگران وضع کرده اند، موفق باشیم. پس بیاییم حقوق و تکالیف خودمان را برای یکدیگر ساده کنیم. اگر جایی من حقی داشته ام و رعایت آن صورت نگرفته، او نیز جایی حقی داشته و مراعات نشده است و اگر در زمینهای او به تکلیف خود عمل نکرده است، من نیز گاه در انجام آن کوتاهی کرده ام. درست است که محدودیت های ما عین یکدیگر نیست، اما مشابه یکدیگر است. آنچه ما را آرام میسازد این است که واقع بینانه، همه جهان را ارزیابی کنیم. نباید حق خودمان را بزرگ و تکلیفمان را سبک، و بالعکس، حق دیگری را سبک و تکلیف او را بزرگ در نظر بگیریم. این روش، ما را از جنبه روانی آرام می سازد.
منبع: خانوادۀ موفق، علی حسین زاده، چاپ دوم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، کاشان 1391
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}